کاردرمان
امروز قبل از اینکه بیاد گفته بود به دیوار فشار بده و من فشار دادم و دیدم که پای راستم رو میتونم صاف فشار بدم ولی پای چپم زانو رو فشار میدادم درد گرفت
اومد بهش گفتم گفت که باید انجام بدی تا بتونی و وقتی خودش بود به زانوش فشار دادم و گفت زانوت که فشار نمیبینه
و وقتی وزنه رو مثل همیشه از بالای سرم بهم میده که بتونم کنترل کنم و امروز گرفتم
و وقتی روی شکم هم بودم باز بهم وزنه داد ولی به طور معمول خودم روی شکم نمیتونم، چون وقتی خودش هست دست من رو میاره بالا ولی خودم تنهام نمیتونم بیارم بالا، بعد فت بلند شو بشین و برای حفظ تعادل دست به سینه شو و به طرفین برو
بعدش گفت روپوشت رو در بیار و بعد رفتم روی مبل و دسته ها رو گرفتم و کمی بلند شدم و بعد کتاب خوندم
مختصری از روز 27م: آیینۀ شگفت انگیز
ظاهر موجودات هماهنگ با احساسات شان دچار دگرگونی می شود و از این روست که ما افسون و زیبایی را در آنها می بینیم، حال آنکه افسون و زیبایی در درون ماست. جبران خلیل جبران - شاعر و هنرمند قرن 19 و 20 میلادی
کسی که در آیینه است عوض کنید و دنیای شما عوض می شود.
هر کس برای هر آنچه که هست قدرشناس باشد، بیشتر و در حد فراوانی به او ارزانی می شود. کسی که برای آنچه که هست شاکر نباشد، حتی هر آنچه که دارد از او بازشتانده خواهد شد
هر زمان که در آیینه به خودتان نگاه می کنید، بگویید سپاسگزارم، و آن را عمیق تر از هر زمان دیگری بر زبان آورید.
اگر به راستی شجاع هستید، هنگام نگاه کردن به آیینه، سه خصوصیتی را که به دلیل آن از خود متشکرید نیز بگویید.
به کاردرمان گفتم جدای از اون کتاب قدرت ذهن که شما گفتی، باید این کتاب رو هم بخرم و دوباره با تامل بخونم، گفت خوبه
چون این کتاب رو خودش برمی من آورد