دیروز مسیر راه برگشت رو که همیشه ٧ ساعته میایم ١٣ ساعت طول کشید، هم دو تا سه ساغت ترافیک بود، هم باران تندی بود

جالب اینکه من قبل از سفر یه خواب دیده بودم، که از خوابی که دیدم ترسیدم، خواب دیدم دو تا جمعیت میرن مسیر شیب دار و در آخر هم خواب دیدم که نان پرت میکنند و من نیت برکت کردم

اومدیم خونه یاد این خواب افتادم که شلوغی مردم همین ماشین ها بودند و دو تا جمعیت هم دو جا ترافیک بود و اون نان آخر خواب هم همون بارانه که هر دو برکت هستند

تا به حال این قدر ترافیک تهرانی ها رو حس نکرده بودم